بالا رفتن از کوه اورست (Everest)، صخره ای بزرگ که بیشتر از ۸ کیلومتر ارتفاع داره، هزینه و وقت زیادی نیاز داره و البته ایستادگی و جرأتی آهنین. کسایی که قصد صعود به مرتفع ترین قله جهان رو دارن معمولاً بیشتر از ۲۵٫۰۰۰ دلار در این راه هزینه می کنن که هزینه ۸۵۰ دلاری کپسولای اکسیژن، ۱۱٫۰۰۰ دلار واسه دریافت مجوز صعود (اگه از راه کشور نپال به قله صعود کنین) و هزینه های مربوط به استخدام راهنماهای محلی موسوم به «شِرپا» واسه حمل وسایل و نشون دادن مسیرها رو شامل می شه.
بعد از اون هستش که اورست نوردان واسه چندین هفته در پایگاه اصلی در پای کوه اورست مونده تا به هوای رقیق عادت کرده و در ادامه به سمت قله ۲۹٫۰۲۹ فوتی (بیشتر از ۸٫۸۴۸ متر) اورست به راه می افتن.

لاکپا شرپا زنیه که بیشتر از هر کسی در جهان با اون چه در بالای قله اورست میگذره آشنایی داره و بیشتر از هر زن دیگری به بلندترین قله جهان صعود کرده. در سال ۲۰۱۸، اون در حالی که یه کوهنورد دیگه رو پشت سر خود داشت واسه نهمین بار به اورست صعود کرده و رکورد قبلی که در اختیار خودش بود رو پیشرفت بخشید. اون میگه که آخرین روز تلاش واسه صعود به اورست سخت ترین روز و مرحله از مسیره. شرپا در اشاره به راه انتهایی صعود به اورست که ۲٫۷۸۰ فوت (بیشتر از ۸۴۷ متر) طول داره میگه: «ما اینجوری منطقه مرگ می گیم». در این مرحله از صعود به اورست، کوهنوردان در ارتفاع بالای ۸٫۰۰۰ متری قله قرار دارن.

صعود به قله اورست چیجوریه؟

سخت ترین بخش کار در نزدیکی نیمه شب، حدود ساعت ۱۰ شب، شروع می شه که شرپا و کوهنوردان همراهش در تاریکی شب واسه پیمودن آخرین راه که به قله می رسه دست به کار می شن.
شروع در نیمه های شب به کوهنوردان اجازه میده که هنگام طلوع آفتاب به نوک قله برسن و در راه برگشت از دید بهتری بهره مند باشن. صعود به قله در این راه پایانی حدود ۷ ساعت زمان می بره. شرپا میگه که اون در این راه پایانی نه چیزی می خوره و نه چیزی مینوشه هر چند در حالی که هوا رقیق تر و رقیق تر و سطح اکسیژن کمتر و کمتر می شه و اون و همراهانش واسه رسیدن به بام دنیا خود رو روی صخره ها میکشن.

در این ارتفاع،  کوهنوردان ممکنه انگار دیوانگی در نتیجه کمبود شدید اکسیژن گرفتار شن که کارشناسان از اون به عنوان دیوانگی ارتفاع بالا یاد می کنن. در اینجور ارتفاعی دیده شده که کوهنوردان کارای نامتعارفی مانند درآوردن لباسا یا صحبت با همراهانی که وجود خارجی ندارن کردن. شرپا در این باره میگه: «زندگی اونا در دستان ماست و ما باید اونا رو از دیوانگی خودشون مراقبت کنیم». در تموم این مدت، کوهنوردان از کنار نشونه ها و شبه تابلوهایی ترسناک عبور می کنن: جنازهای کوهنوردان مرده ای که تازگیا یا چند سال و حتی ده ها پیش در راه رفت یا برگشت از قله جانشون رو به دلایل جور واجور از دست دادن.

جنازهای یخ زده کسایی که قربونی منطقه مرگ کوه اورست شدن، یه یادآور ترسناک و ناراحت کننده س که به شما میگه هر چقدر که آمادگی داشته باشین، راهنماهای باتجربه شما رو همراهی کنن و وسیله گرون داشته باشین، اورست بدون هیچ سختی ای از گرفتن جون شما نمیگذره. شرپا که از سال ۲۰۰۰ تا حالا به طور متناوب به قله اورست صعود کرده میگه که درزمان آخرین راه صعود خود در سال ۲۰۱۸ بیشتر از ۷ جنازه یخ زده رو دیده که یکی از اونا بیشتر از دیگر جنازها واسه اون ترسناک بوده.
اون در این باره میگه: «اون زنده به نظر می رسید چون باد موهاش رو تکون می داد». بعد از این که شرپا به جنازه نزدیک شد میفهمه که صورت اون یخ زده و شکل طبیعی اش رو از دست داده.

مرگ در اورست

براساس داده های به ثبت رسیده در پایگاه اطلاعاتی هیمالیا که در سال ۲۰۱۸ روزآمد شده، تا حالا ۲۹۵ نفر در راه رسیدن به قله اورست جانشون رو از دست دادن. به این رقم باید ۱۱ مرگ دیگری که در بهار امسال در راه صعود به قله اتفاق افتاده رو هم باید اضافه کرد و اینجوری طعمه های اورست به عدد ۳۰۶ می رسن. این رقم واسه قله ای که تا حالا تنها ۵٫۰۰۰ نفر موفق به صعود به اون شدن خیلی با اهمیته. شرپا تنها کسی نیس که جنازهای کوهنوردان در راه منطقه مرگ اونو به فکر مجبور می کنه.
واسه چند سال، صعود کنندگان به اورست از مرد مرده ای با عنوان «چکمهای سبز» (Green Boots) صحبت کردن که در ارتفاع ۱٫۱۳۰ فوتی (بیشتر از ۳۴۴ متر) از قله در داخل یه غار دراز کشیده  و البته واسه یه کوهنورد هندیه.

خیلی از این جنازها به حال خود ول شده و در قله باقی مونده ان چون تلاش واسه پایین آوردن اونا در این ارتفاع و یا حمل شخصی زنده در راه برگشت، خود می تونه بسیار مرگبار باشه. بیشتر از ۲۰۰ جسد یخ زده در ارتفاعات بالای این کوهستان به حال خود ول شدن. بیشترین عامل مرگا در اورست سقوط بهمن عنوان می شه.
در سال ۲۰۱۴، در نتیجه یه بهمن بزرگ بیشتر از ۱۶ شرپا کشته شدن که باعث متوقف شدن صعود به قله در اون فصل شد.
دیگه قربانیان در اثر مشکلات جسمی مربوط به ارتفاع بالایی که معمولاً واسه پرواز هواپیماها در نظر گرفته می شه در اورست با مرگ روبرو می شن.
اکسیژن هوا در ارتفاع بالای ۸ کیلومتری اورست اونقدر کمه که حتی با وجود داشتن کپسول اکسیژن هم به گفته دیوید بریشیر، کوهنورد و فیلمساز آمریکایی، مثل اینه که «روی یه تردمیل در حال دویدن باشین و با به کار گیری یه نی نفس بکشین».

این مطلب را هم از دست ندهید :   زنگ کتاب؛ معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور برای شب‌های بلند زمستان

کوهنوردان ممکنه در طول راه صعود به اورست سرفه های خشک و طولانی که دنده ها رو به درد می آورد رو تجربه کرده یا دچار تورم مغز و ریه شن. بدن آدم در بالاتر از ارتفاعی خاص نمی تونه  کارکرد مناسب و عادی خود رو داشته باشه. بدن آدم بهترین کارکرد رو در ارتفاعی مساوی با سطح دریا داره، ارتفاعی که در اون سطح اکسیژن در مناسب ترین مقدار ممکن واسه مغز و ریه ها قرار داره.
در منطقه مرگ اورست که بالاتر از ارتفاع ۸٫۰۰۰ متریه اونقدر اکسیژن کمه که بدن شروع به مردن می کنه، دقیقه به دقیقه و سلول به سلول. در اینجور ارتفاعی امکان سکته و حمله قلبی به بالاترین حد ممکن رسیده و کوهنورد قدرت قضاوت و اراده کردن اش رو به سرعت از دست میده.

در سطح دریا، هوا دارای ۲۱ درصد اکسیژنه اما وقتی که ارتفاع به بالای ۱۲٫۰۰۰ فوت (۳٫۶۵۸ متر) می رسه سطح اکسیژن ۴۰ درصد کم شده و این موضوع صدمات زیادی به اندامای داخلی بدن وارد می کنه.
جرمی ویندسور، پزشکی که در سال ۲۰۰۷ به اورست صعود کرد در نتیجه تحقیقات خود روی نمونه خون گرفته شده از ۴ اورست نورد در منطقه مرگ به این نتیجه رسیده که سطح اکسیژن خون این افراد در این ارتفاع یه چهارم سطح اکسیژن خون یه فرد عادی در سطح دریاست. ویندسور در این باره میگه: «این مقدار اکسیژن با ارقامی که در افراد در آستانه مرگ دیده شده برابری می کنه». وقتی که سطح اکسیژن در خون از مقدار معینی پایین تر بیاد ضربان قلب به بالای ۱۴۰ بار در دقیقه می رسه که خطر سکته قلبی رو به مقدار زیادی زیاد می کنه.
کوهنوردان مجبورند به بدن خود وقت بدن تا به شرایط ریه ویرون کن این ارتفاع عادت کنن.

درزمان چندین هفته (معمولاً ۳ هفته) عادت دادن بدن به ارتفاع بالا، بدن کوهنوردان شروع به تولید هموگلوبین (پروتئینی در گلبولای قرمز خون که به حمل اکسیژن از ریه ها به دیگر نقاط بدن کمک می کنه) بیشتر می کنه تا تغییرات ایجاد شده در ارتفاع بالا رو جبران کنه.
اما بالا رفتن مقدار هموگلوبین خون می تونه باعث غلیظ تر شدن خون شه که پمپاژ خون در بدن رو واسه قلب مشکل می کنه و این می تونه باعث افزایش خطر سکته قلبی یا جمع شدن مایع در ریه ها شه.
با یه ضربان قلب گرفتن ساده میشه صدای تیک تیک وار نفوذ مایع به درون ریه ها رو شنید. از نشونه های این حالت میشه به خستگی، احساس خفگی در شب، ضعف و سرفه های ممتد که با خارج شدن مایعی سفید، آبکی و کف دار اشاره کرد.
بعضی وقتا این سرفه ها اونقدر خشن و شدیده که باعث ترک خوردن دنده ها یا جدا شدنشون از همدیگه می شه.

یکی دیگه از عواقب ارتفاع بالا و کاهش اکسیژن، تورم مغزه که به دلیل نرسیدن اکسیژن کافی به مغز اتفاق می افته و در ادامه می تونه باعث حالت تهوع، استفراغ و مشکل در فکر کردن و منطقی رفتار کردن شه.
در ادامه فساد بدن شروع می شه، خوابیدن سخت شده و از بین رفتن ماهیچه ها شروع می شه و البته کاهش وزن اتفاق می افته. ضعف بدنی و دید ناجور در اثر کاهش اکسیژن و تورم مغز باعث می شه که کوهنوردان سقوط کنن. اراده کردن اشتباه که به وجود اومده به وسیله کمبود اکسیژنه حتی اگه با کوچیکترین اشتباه هم همراه باشه می تونه در نتیجه نبستن درست یه گیره به طناب، مرگ کوهنورد رو به دنبال داشته باشه

توقفی کوتاه در قله قبل از برگشت

بر خلاف چالشایی که کمبود یا نبود اکسیژن در ارتفاع بالای قله داره، کوهنوردان باید براساس برنامه زمانبندی شده به سرعت بالا رفته و در حدود ساعت ۵ بامداد به نوک قله برسن. به گفته شرپا، احساسی که در نوک قله به کوهنورد دست میده غیرقابل توصیف و منحصربفرده: «احساس یه زامبی رو دارم که به بهشت وارد شده.
در قله، واقعا احساس بودن بر بام دنیا رو دارم. احساس شور و شعفی که در هیچ جای دیگری نمی تونم داشته باشم». بر خلاف این که بیشتر کوهنوردان دوست دارن یه مدت رو در قله بمونن، شرپا می دونه که اونا تنها حدود ۲۰ دقیقه واسه عکس گرفتن و موندن در قله وقت دارن و باید خیلی زود برگشته و از منطقه مرگ عبور کنن. راه ۲ مایلی برگشت به کمپ امن پایه نزدیک به ۱۲ ساعت زمان می بره و تیما معمولاً وقتی که آفتاب غروب می کنه به پایگاه اصلی می رسن و آنگاهه که واسه اولین بار در ۲۴ ساعت گذشته اونا می تونن خیلی راحت تنفس کنن.