
مفاهیم مرتبط با مدیریت دانش
- سرمایه فکری[1] (IC): سرمایههای فکری به مجموع داراییهای دانشی موجود در یک سازمان اطلاق میشود که به یک سازمان مزیت رقابتی داده و در ترکیب با هم منافعی را برای یک سازمان در آینده به ارمغان میآورند (اندرسیون[2]،2004). ارتباط میان سرمایه فکری و مدیریت دانش، اهمیت حیاتی برای سازمان دارد. نکته حائز اهمیت این است که این دو یکدیگر را به واسطه همپوشانیهای مهمی که در میانشان موجود است، تکمیل میکنند. مدیریت دانش نقش مهمی در فرآیند توسعه و بهرهبرداری از سرمایه فکری بر عهده داشته و برروی تسهیل و مدیریت فعالیتهای دانشگرا تمرکزمیکند تا یک محیط دوستانه دانشی برای رشد سرمایه فکری خلق شود (عالم تبریز و همکاران، 1388: 102).
- سرمایه انسانی[3] (HC): تحت عنوان دانش فردی، مهارتها، توانایی و تجارب موجود در کارکنان یک سازمان برای خلق ارزش و حل کردن مسائل تعریف شده است (نورما[4]، 2005). بیشتر نظریهپردازانی که سرمایه انسانی را هدف تحقیق خود قرار دادهاند، آن را در سطح فردی درنظر گرفته و به نوعی آن را ترکیبی از دانش، مهارت، هوش و استعداد افراد دیدهاند.
- سرمایه ساختاری[5] (SC): اشاره به ساختارها و فرآیندهای موجود در در درون یک سازمان دارد که کارکنان از آنها استفاده کرده و از این طریق دانش و مهارتهایشان را بکار میگیرند. سرمایه ساختاری به دانش رسمی موجود در سازمان، تجربه و دانش مدون افراد که در قالب سیستمها، فرآیندها، پایگاهها ، دادهها، جریانهای عادی کاری، دستورالعملها، ساختارها و امثال هم که ذخیره میشود، نیز اطلاق میگردد. سرمایه ساختاری ارتباط تنگاتنگی با متدولوژیهای انتقال دانش دارد (عالم تبریز و همکاران، 1388: 103).
2-15- چرخه دانش (فرآیند مدیریت دانش)
دانش ، دانش میآفریند. همان فرآیندهایی که به کار گرفته میشوند تا دانش ایجاد، منتقل و به کار گرفته شود خود منتج به دانش جدید میشود. کارمند دانش را از پایگاههای اطلاعاتی به کار میگیرد تا مشکل مشابهی را که کمی با آن تفاوت دارد حل کند . این راه حل موفق اکنون پایه دانش سازمانی را تشکیل میدهد . به همین ترتیب، ایدههایی را میتوان در جلسات بحث و تبادل نظر مطرح کرد تا ایدههایی جدید منتشر شود، ایدههایی که برخی از آنها بینشهای جدید با ارزشی ارائه میدهد که به دانش سازمان میافزاید. نتیجه، چرخه دانشی است که در آن دادهها به اطلاعات تبدیل میشوند. اطلاعات، دستچین و تقویت گردیده و تبدیل به دانش میشود (رادینگ، 1386: 52).
چرخه دانش و یا به عبارتی فرآیند مدیریت دانش همانگونه که درشکل 2-4 نشان داده شده از چهار بخش اصلی تشکیل شده است: 1. در اختیار گرفتن، 2. ذخیره سازی، 3. پردازش و 4. انتقال
- در اختیار گرفتن دانش: سازمان دانش کانونی و دانش ضمنی را به صورت داده یا اطلاعات سطح برتر در اختیار میگیرد.
- ذخیره سازی دانش: دانش خام که در اختیار قرار میگیرد( دادهها و اطلاعات)، باید در مکانی ذخیره شود که بتوان آن را مدیریت نمود، حفاظت کرد و در دسترس دیگران گذاشت (رادینگ،1386). ذخیره کردن، سازماندهی و بازیابی دانش سازمانی، که از آن به حافظه سازمانی نیز یاد میکنند، بخش مهمی از مدیریت دانش کارامد را تشکیل میدهد (عطاپوربه نقل از نوناکا،1388).
- پردازش دانش: دانش خام در مرحله پردازش به صورت دانش باارزش سازمانی درمیآید. پردازش شامل ذخیرهسازی، پالایش، سازماندهی، تحلیل، مقایسه، هم بستهسازی، کاوشگری، یا انواع فنون میشود. این تمر کمی فراتر از عنوان دهی به دانش را دربر میگیرد، به گونهای که دیگران بتوانند بسادگی در موقع نیاز آن را بازیابی کنند، یا اینکه مستلزم تحلیل پیچیده، پیشرفته و آماری باشد تا بتوان روابط و بینشهای پنهان در آن را کشف و آشکار ساخت (رادینگ، 1386: 28).
- انتقال دانش: برای اینکه دانش باارزش شود، باید با دیگران تقسیم شود. انتقال میتواند فعال یا منفعل باشد. درحقیقت درصد بالایی از موفقیت مدیریت و چرخه دانش، به تبادل و اشتراک صحیح دانش بستگی دارد و تبادل و اشتراک دانش از فردی به فردی دیگر، از لوازم اساسی چرخه مدیریت دانش است.
[1]. Intellectual Capital
[2] . Andriessen
[3] .Human Capital
[4] . Norma
[5] . Structural Capital