
گردشگری
امروزه گردشگری در کشورهای مختلف، نیروی کلیدی پیشبرد و رشد اقتصادی کشور محسوب میشود (لی و براهماسرین[1]، 2013؛ کیم و همکاران[2]، 2006) و با فراهم آوردن فرصتهای استراتژیک، علاوه بر رونق محلی، موجب اشتغالزایی و ایجاد درآمد و کاهش فقر نیز میشود (لیچر و اوح[3]، 2012). گردشگری در سالهای 2007 و 2009، حدود 10 درصد از تولید ناخالص ملی جهان را به خود اختصاص داده است. به خاطر اهمیت گردشگری و نقشی که برای آن در جهت پیشرفت توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قائل شدهاند، مدیران و مسئولین منطقهای و ملی در هرکجای دنیا برای گسترش این صنعت، برنامهریزی و تلاش مینمایند (ژو[4]، 2013). بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری[5] (2011)، مخارج سالانه گردشگری در سطح جهانی بالغ بر 2000 میلیارد دلار است. در بسیاری از کشورها صنعت مسافرت و گشت به صورت منبع اصلی ایجاد کار درآمده و جمعیتی بالغ بر 100 میلیون نفر را در سطح جهانی به اشتغال واداشته است. همچنین، این سازمان آماری ارائه داده است که بر طبق آن، تعداد گردشگران از سال 1950 م تا 2010 م، از 25 میلیون نفر در سال به 940 میلیون نفر در سال افزایش یافته است.
راید و همکارانش[6] (2007)، نیز بیان کردند که بالا رفتن سطح درآمد، افزایش ایام فراغت، تغییرات و نگرشهای جدید به مفاهیم زندگی و ضرورت تامینهای بینالمللی ایجاب میکند که گردشگری به شدت گسترش یابد. بنابراین بسیاری از دولتها در سراسر جهان به نقش و اهمیت گردشگری به عنوان منبعی برای ایجاد درآمد و اشتغال پی بردهاند. توسعه مناسبات چندجانبه در سطوح بین استانی، کشوری و یا در سطح دولتهای منطقهای بر اساس توافقات در قالب همکاریهای راهبردی برای توسعه گردشگری اهمیت یافته، که هدف آن بهرهگیری از مزایای بازار گردشگری است (صیدالی و همکاران، 1390).
توریسم واژهای متشکل از دو بخش “تور” یعنی سفر، سیاحت، مسافرت یا گردش کردن و “ایسم”، پسوندی مصطلح به معنای مکتب با طرز تفکری خاص، است. در واقع توریسم یعنی مکتبی که پایه فکری آن سیاحت و جهانگردی است و توریست کسی است که به مسافرت و جهانگردی میپردازد (اکبر پور، 1392).
گردشگری به علت خصلت بین رشتهای خود قابلیت نگرش های متفاوت را دارا می باشد و این خود سبب ارائه تعریف های بسیاری از آن گردیده است. در این بین برخی از تعریفها جنبه جهانی داشته و برخی دیگر ناشی از موقعیت و منطقهای خاص می باشند. در واقع در اکثر تعریفهای گردشگری که با مطالعه نواحی مختلف ارائه شده است، بیشتر بر شبکه محلی گردشگری تکیه داشته و نیازمندی ها و شرایط خاص محلی را مدنظر قرار می دهند (سقایی، 1388، ص 50). در ادامه به صورت مختصر به مروری بر برخی از تعاریف مطرح شده در رابطه با گردشگری پرداخته میشود.
- گردشگری مسافرتی داوطلبانه و موقتی که به علت بهرهگیری از چشماندازهای تازه و تجربیات جدید در یک سفر نسبتاً طولانی شکل میگیرد، تعریف شده است (پاپلییزدی و سقایی، 1390، ص 14).
- از دیدگاه هاوکینز[7] (2006)، گردشگری به عنوان اهرمی قدرتمند در توسعه در نظر گرفته شده است و یک صنعت خدماتی است که شامل تعدادی از ترکیبات مادی و غیرمادی میباشد. عناصر مادی شامل سیستمهای حمل و نقل (هوایی، راهآهن، جادهای، آبی و امروزه فضایی)، پذیرایی (مسکن، غذا و تورها) و خدمات مربوط به آن نظیر خدمات بهداشتی و ایمنی میشود. عناصر غیرمادی نیز شامل استراحت، آرامش، فرهنگ، فرار، ماجراجویی و تجربیات جدید و متفاوت میباشد (صیدالی و همکاران، 1390).
- پیرس[8] (1981)، با دیدگاهی عرضهمحورانه، گردشگری را شامل جاذبهها، حمل و نقل، اقامتگاهها، تسهیلات پشتیبانیکننده (مانند دفاتر خدمات سفر، خدمات بانکی، خدمات تفریحی، خرید، بیمه) و زیرساختها در نظر میگیرد.
- از دیگر تعاریف گردشگری میتوان به تعاریف فنی اشاره کرد که توسط سازمان جهانی گردشگری ارائه گردیده است. این تعاریف بر اساس تمایز قائل شدن در رویکرد به مکان بازدید، تقسیمبندی را پیرامون گردشگری در ابعاد مختلف انجام دادهاند که به صورت زیر میباشند:
- گردشگری عبارت است از فعالیتهای افرادی که برای استراحت، کار و دیگر دلایل به خارج از محیط سکونت معمول خویش سفر کرده و حداکثر برای یک سال متوالی در آنجا اقامت میکنند.
- گردشگری داخلی (یا بومی): اشخاص مقیم یک کشور که حداکثر برای مدت 12 ماه به محلی در کشور خودشان که خارج از محیط معمول زندگی آنها میباشد، سفر کنند و هدف اصلی آنها از این سفر انجام کاری نیست که سرانجام آن دریافت مزد از محل مورد بازدید باشد.
- گردشگری خارجی (یا بین المللی): افرادی که برای حداکثر مدت 12 ماه به کشوری که محل اقامت معمول آنها نیست و خارج از محیط معمول زندگیشان قرار دارد، سفر کنند و هدف اصلی آنها از این بازدید انجام کاری نیست که سرانجامش دریافت مزد از کشور مورد بازدید باشد.
- از دیدگاهی دیگر، گردشگری، از نظر فرهنگی یکی از ابزارهایی است که تعامل بین ملتها و اقوام گوناگون را بر عهده دارد (شکور و همکاران، 1390). از این رو میتوان گردشگری را ترکیبی دانست که هم علم، هم صنعت، هم فرهنگ را در برمیگیرد و نهایتاً محصولاتی از نوع «محصول گردشگری» را برای مصرف و در نتیجه التذاذ مصرف کنندگان خود فراهم میکند. بنابراین می توان در یک نگرش کل نگر بیان داشت که گردشگری عبارت است از: متن فضایی تولید شده در چارچوب عرضه و تقاضای گردشگری، ناشی از کنش متقابل محصول گردشگری، گردشگران، جوامع و دولت میزبان، مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی و سازمان های غیر دولتی، در یک مکان جغرافیایی.
باید این نکته را مدنظر داشت که گردشگری صرفاً یک پدیده یک بعدی نیست که در تعاریف خطی قابل بحث باشد، بلکه در برگیرنده ابعاد بسیاری در زمینههای مختلفی همچون ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظیر اینها میباشد. همچنین عوامل دیگری همچون طول مدت اقامت، وسیله سفر، مقاصد، تقاضا و نظیر اینها نیز باید در تعریف گردشگری مدنظر قرار گیرد. این فضای تعاملی در شکل زیر نشان داده شده است (سیدعلیپور و اقبالی، 1390).
[1] Lee & Brahmasrene
[2] Kim et al
[3] Lacher & Oh
[4] Xu
[5] WTO
[6] Reid et al
[7] Hawkins
[8] Pearce