
موانع مربوط به محیط کلان
- تتمه دوره سوسیالیستی
- عدم وجود پایگاههای داده درجهبندی اعتبار
- ساختار اقتصادی – اجتماعی ضعیف
- فقدان یکپارچگی در خصوصیات سیستمهای بانکداری
- سیستم قانونی محافظه کار ناعادلانه در برابر مشتریان
موانع مربوط به مدیریت بانک
- تصمیمگیری متمرکز
- فقدان ارتباط بین پاداشها و عملکرد خدمات
- وجود فرهنگ بی اعتمادی بین مدیران و زیردستان
- تأکید و تمرکز بیش از حد به اطلاعات حسابداران در تصمیمگیری سطح سیاستگذاری
- بی توجهی به روابط مشتریان در سطوح بالای مدیریت بانک
- فرهنگ کنونی در بانک، مشتریان را به دیده جعل کنندگان مینگرد
- اجازه هیچ اشتباهی در انجام عملیات داده نمیشود
- تفاوت فاحشی بین سیاست و عمل در سطوح مختلف در ارتباط با بازارگرائی وجود دارد
- واحد بخصوصی برای بازاریابی در بانک وجود ندارد
- سایر مسایل شامل: مشکل زبان برخی از کارکنان به ویژه در تعامل با مشتریان خارجی و عدم اتوماسیون کامل برخی از بانکها
موانع مربوط به مشتریان بانک
- نگرش و فرهنگ مشتری نسبت به خدمات بانکی
- فقدان دانش مشتری در زمینه رویهها، محصولات و خدمات بانکی
- مشتریان غیر مسئول
- مشتریان کم درآمد
راهکارهای پیشنهادی به منظور تحریک موفقیت فعالیتهای بازاریابی بانکها
- تشویق و تقویت پساندازهای بخش خصوصی
- تعمیق شبکه شعب
- دادن اجازه و تقویت واسطههای بیرونی در بازار
- ایجاد مکانیزمهای رویارویی با شوکهای محیطی
قسمت عمدهای از مطالعات انجام شده در دهههای اخیر نشان میدهند که در یک محیط پویا، بازارگرائی به شرکتها در دستیابی به اهداف استراتژیکشان کمک میکند. انور و سهیل[1] (2003)، در یک مطالعه به بررسی بازارگرائی مدیران بانکهای فعال در برونئی پرداختهاند. برونئی، کشور کوچکی از جنوب شرقی آسیا و سرشار از ذخائر نفت و گاز است که به دنبال دستیابی به موقعیت ایفای نقش کلیدی در ارائه خدمات مالی در منتطقه میباشد. چهار حوزه کلیدی به عنوان متغیرهای اصلی فرآیند تصمیمگیری، شناسایی شده و به منظور تحلیل نوع تطبیق و پذیرش بازارگرائی توسط مدیران بانکهای برونئی مورد استفاده قرار گرفته است. این چهار متغیر شامل تمرکز بر مشتریان، رقابت، بررسی محیطی، و پیادهسازی تصمیمات استراتژیک میباشند. هرچند که در ابتدا، شش مؤلفه به عنوان متغیرهای مورد بررسی تحقیق در نظر گرفته شده بودند و دو متغیر معنیدار تشخیص داده نشده و کنار گذاشته شدند. این دو متغیر شامل میزان استفاده از اطلاعات و توسعه خدمات جدید بودند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که مدیران بررسی شده، از درجات مختلف بازارگرائی برخوردار بودهاند (لویزا و نوانکو، 2002).
[1] Anvar and Sohail