
ب گسیختگی است. اما بیشتر جامعهشناسان اروپایی از قبیل مارکس، سایمل، رالف دارندورف، و نیز بیشتر جامعهشناسان دوره بیش از پارسونز مانند رابرت پارک، جان برجس، ویلیام سامز، چالز کولی، ای آر رأس، و آلبیون اسمال و در دهههای اخیرتر جسی برنارد و لوئیس کوزر، منازعه را در خدمت مقاصد مثبت اجتماعی بهشمار آوردهاند. از دید نظریهپردازان کارکردیگرا، منازعه نه تنها موجب یکپارچگی گروه میشود بلکه به ایجاد هویت گروهی نیز کمک کرده، مرزهای گروه را روشنتر ساخته و انسجام گروه را افزایش میدهد(فرجاد،1378).
2-1-2- انواع نظریات منازعه
کنت والتس در اثر برجسته خود به نام «انسان، دولت و جنگ» سه تصور متمایز از روابط بینالملل را مطرح میسازد که معمولاً بر اساس آنها به تجزیه و تحلیل ریشههای جنگ پرداخته میشود. طبق تصور اول، ریشه جنگ را باید در طبیعت و رفتار انسان جستجو کرد. طرفداران دومین تصور نیز با توجه به ساختار درونی دولتها به تبیین جنگ میپردازند(عبدی،1376).
بر اساس تصور سوم نیز ریشه جنگ در شرایطی نهفته است که نظریهپردازان سیاسی قدیم آنرا «فقدان مرجع بینالمللی» نامیدهاند. بر اساس این تصورات، دو نوع تبیین از منازعه ارائه شده است:
3-1-2- نظریههای خرد منازعه:
که مربوط به طبیعت و رفتار انسانها میشود. تحلیلگران خردنگر در جستجوی سائقههای ناخودآگاه پرخاشگری، نگاه خود را به درون تک تک اعضاء هر نوع متوجه میسازند و تردید دارند که بتوان برای منازعه اجتماعی و بینالمللی، انگیزههای آگاهانه یافت. نظریههای خرد سیستمی منازعه دارای چند زیر نظریه میباشند که عبارتاند از:
الف: نظریههای زیستشناختی و روانشناختی: این نظریهها بر ریشههای رفتار انسانها تاکید کرده و استدلال میکنند که رقابتها و منازعات سیاسی- اقتصادی فردی و اجتماعی، معلول تلاش انسان برای برآورده ساختن نیازهای زیستی و روانی فرد است. از نظریههای دیگری که زیر مجموعه نظریههای زیستشناسی و روانشناسی قرار میگیرند میتوان به نظریههای پرخاشگری، رفتارشناسی، و ناکامی – پرخاشگری، اشاره کرد(فرجاد،1378).
ب: نظریه یادگیری اجتماعی: نظریهپردازان یادگیری اجتماعی نظیر آلبرت باندورا ، به نظریههای غریزی و زیستشناختی و پرخاشگری و نظریههای روانشناختی به دیده تردید مینگرند. ناندورا این مسئله را رد میکند که نیروی پرخاشگری در موجودات زنده بدون آنکه به محرکی خارجی نیاز باشد، باید هرچه سریعتر آزاد شود. در مقابل، وی بر عوامل محیطی آزادکننده نیروی پرخاشگری تاکید میکند(فرجاد،1378).
4-1-2- نظریههای کلان منازعه:
که مربوط به نیروهای وسیعتر اجتماعی و سیاسی میشود. عموم تحلیلگران کلاننگر، بیان صریح انگیزهها و دلائل آگاهانه برای توسل افراد به خشونت در داخل و در میان جوامع را مهم تلقی میکنند. آنها اینگونه اظهارات را خصوصاً برای تبیین علت وقوع منازعات مشخص میان طرفهای مشخص و در زمانهای مشخص حائز اهمیت میدانند. آنان برای این حکم تو اعتبار خاصی قائلاند: «اگر میخواهید بدانید که چرا مردم با هم میجنگند از خودشان بپرسید تا برایتان بگویند»(فرجاد،1378).
نظریههای کلان سیستمی، منازعه (جنگ و صلح) را در سطح نظام بینالملل و بر اساس ویژگیهای آن توضیح میدهند. آنچه جنگطلبی را تشویق یا تحدید میکند متغیرهای سیستمیک میباشد نه متغیرهای در سطح واحدهای تشکیلدهنده نظام. از جمله این نظریههای سیستمیک میتوان به نئورئالیزم، نئولیبرالیسم و سازهانگاری اشاره کرد(فرجاد،1378).
5-1-2- دیدگاه متفکران و نظریه پردازان به منازعه
متفکران و نظریهپردازان سیاسی، جامعهشناسان، روانشناسان، حقوقدانان و دیگر دانشمندان علوم، نظریات مختلفی در مورد منازعه و بهطور خاص، جنگ ارائه کردهاند، در زیر به برخی از آنها اشاره مینماییم:
1-روسو : معتقد بود که فرد بهعنوان یک حیوان اجتماعی، رفتارش نیز در جامعه تحتتاثیر تمایلات مخرب حیوانی یا خرد انسانی اوست. در این برداشت، انسان در قالب جامعه مطرح میشود و رفتار او نیز متأثر از محیطی است که او یک محصول طبیعی آن است. در تعبیر روسو، علت عمده منازعه و جنگ نه انسان است و نه دولت، بلکه نظام حاکم بر جامعه یا state system است. جنگ و خونریزی رهبران و حاکمان جامعه به خاطر شهرت، قدرت، ثروت و اقتدار و غیره از جمله انگیزههایی است که در پشت این زشتترین و پلیدترین پدیده اجتماعی نوع بشر وجود دارد (حجاریان ،1358).
2- داروین : طرفداران نظریه داروین بر این اعتقاد هستند که انسانها مانند موجودات دیگر در ذات و فطرت خود رفتاری خشونتآمیز و حیوانی دارند و همواره در صدد سلطهجویی و حذف یکدیگرند و در این میان دوام و بقا، نصیب قویترین آنها میشود (حجاریان،1358).
3- امانوئل کانت : معتقد بود که صلح در میان انسانها یک حالت طبیعی نیست، بلکه آنچه طبیعی و فطری است منازعه و جنگ است (حجاریان،1358).
4- کنراد لورنز : نشان میدهد که روحیه سلطهجویی و تجاوز موجب بقای نوع بشر شده است (حجاریان،1358).
5-اریک فروم : معتقد است که عشق به زندگی و سازندگی ذاتاً در فطرت بشر موجود است، فقط باید زمینه تجلی آنرا بهوجود آورد، در غیر این صورت انسان در راه تخریب آن گام برخواهد داشت. به عبارت دیگر اگر محیط را تغییر دهید، رفتار انسان را میتونید تغییر دهید(حجاریان،1358).
6-مارکسیستها: آنها خشونت و تجاوز و منازعه و جنگ را بهگونه دیگری تعبیر میکنند. آنها برای توجیه نظرات خود از قلمرو جامعهشناسی کمک میگیرند و منازعه و خشونت را ناشی از تضاد طبقاتی میدانند (حجاریان،1358).
7-ریمون آرون : به عقیده آرون، جنگ به خودی خود متعلق به قلمرو هنر و دانش نیست، بلکه یک پدیده متعلق به زندگی اجتماعی است و تا هنگامی که بشریت به وحدت کامل در چارچوب یک حکومت جهانی نرسد، اختلاف بین سیاست داخلی و سیاست خارجی وجود دارد و لاجرم تعارض، تضاد، منازعه و جنگ اجتنابناپذیر خواهد بود(حجاریان،1358).
8- کوئینسی رایت : کوشش بسیار وسیع و عمیقی درباره علل و ماهیت جنگ انجام داده است. او در کتابی تحت عنوان «تحقیق در باب جنگ» چهار مولفه عمده را در این خصوص ردیابی و تحلیل کرده است. این عناصر عبارتاند از: الف: تحول دانش فنی یا تکنولوژی، بهویژه فنون مربوط به مسائل نظامی. ب: حقوق، بهویژه قواعد و قوانینی که به پیشگیری و هدایت جنگ مربوط است. ج: تشکیلات اجتماعی، بهویژه آنچه که به واحدهای سیاسی، قومی ملتها، امپراطوریها و سازمانهای بینالمللی مربوط میشود. د: افکار عمومی و برداشتهای مرتبط با هدفها و ارزشها. این چهار عامل یا چهار محور اصلی، که متغیرها و پدیدههایی مثل تکنولوژی، حقوق، سیاست، جامعهشناسی، روانشناسی، فرهنگ و بیولوژی انسان را در بر میگیرند، همواره در معرض تغییر و تحول و اختلال هستند و در نتیجه نظم جامع را برهم میزنند و سبب بروز جنگ و خشونت میشوند(حجاریان،1358).
2-2- اقسام شیوههای جایگزین حلوفصل منازعات
شیوههای متعدد جایگزین حل منازعات یا غیر قضایی برای طرفین منازعه این امکان را میسر میسازد که مناسبترین شیوه را جهت حلوفصل منازعه انتخاب نمایند. شیوهای جایگزین حل منازعات یا “ای دی آر) روشهای متعددی را دربرمی گیرد که مهمترین آنها به شکل مختصر قرار ذیلاند:
1-2-2- میانجیگری
میانجیگری در لغت به معنای “وساطت” میان دو نفر هست. میانجیگری در اصطلاح روشی است که بهموجب آن شخص ثالث بیطرف بهعنوان میانجی از طریق تشکیل جلسات و گفتگو، طرفین منازعه را در ایجاد راهحلهای احتمالی که برای حل منازعه متصور است همکاری مینماید. با توجه به اختلافات طرفین و نظرات آنها و پس از بررسی راهحلهای ممکن با رعایت منافع دو طرف میانجی راهحلی مناسب را برای طرفین منازعه پیشنهاد مینماید(بیات،1387).
میانجیگری یکی از شیوههای معمول در حلوفصل منازعات بهحساب میرود. مراجعه به میانجیگری اختیاری وبر اساس توافق طرفین منازعه صورت میگیرد. البته تفاوت میان حکمیت میانجیگری در این است که برخلاف حکمیت که در آن فیصلههای حکم الزامآور است و همانند فیصلههای محاکم بدون رضایت یکی از طرفین (محکومعلیه) نیز قابل تطبیق هست ولی فیصلههای میانجی برای طرفین منازعه الزامآور نیست و طرفین میتوانند فیصله میانجی را نپذیرند.
2-2-2 – مذاکره
مذاکره عبارت از روشی است که در آن طرفین مذاکره تلاش میکنند که در مورد موضوع مورد منازعه به توافقی که موردقبول آنها قرارگیری، دست یابند(نظری،1386).
مذاکره یکی از روشهای ابتدایی در حلوفصل منازعه بهحساب میرود. درروش مذاکره طرفین منازعه ترجیح میدهند بهجای مراجعه به نهادهای رسمی و محاکم اختلافاتشان را از طریق گفتگو حلوفصل نمایند. مذاکره یا از طریق گفتگوهای مستقیم و یا هم توسط وکلای طرفین منازعه صورت میگیرد. مذاکره روشی است در حل منازعه در سطح بینالمللی نیز مورداستفاده قرار میگیرد. در سطح بینالمللی بسیاری از کشورها اختلافاتشان را از طریق مذاکره و گفتگو حلوفصل مینمایند.
3-2-2- حکمیت
حکمیت یکی دیگر از روشهای جایگزین حل منازعات یا “ای دی آر” هست. حکمیت نزدیکترین روش قضایی و رسمی حل منازعات هست.
حکمیت عبارت از فنی هست که هدف آن حلوفصل یک منازعه میان طرفین منازعه توسط شخص ثالث که حکم نامیده میشود هست. در حکمیت اختیارات از طرفین منازعه گرفته میشود وبر اساس آن میان طرفین منازعه فیصله صادر مینمایند(فکوهی،1389).
مراجعه به حکمیت مانند سایر شیوههای “ای دی آر” اختیاری و به اساس توافق طرفین منازعه صورت میگیرد.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
4-2-2- مصالحه
مصالحه همانند میانجیگری روشی است که در آن با گفتگوهای وساطت مصلح منازعه طرفین حلوفصل میشود. مصلح نیز همانند میانجی با طرفین منازعه در خصوص موضوع مورد اختلاف گفتگو میکند و دیدگاههای آنها را به هم نزدیک کرده و در صورت تمایل طرفین طرح مصالحه را تنظیم مینماید. بعضی از دانشمندان فن مدیریت منازعه بین میانجیگری و مصالحه تفاوت قائل نمیشوند. برعکس عدهای دیگری را عقیده بر آن است مصالحه شیوه جدا مستقل از میانجیگری در حل منازعات بهحساب میرود. به عقیده آنها مصالحه یک شیوه بالاتر از میانجیگری هست و نقش مصلح در حل منازعه فعالتر از میانجی هست. زیرا مصلح در پهلوی وساطت ایجاد راهحلها، متن مصالحه را نیز تنظیم مینماید(فکوهی،1389).
5-2-2- ارزیابی بیطرفانه
ارزیابی بیطرفانه عبارت از روشی است که طبق آن طرفین منازعه دلایل و ادعاهای خود را در خصوص موضوع مورد منازعه به یک کارشناس بیطرف ارائه میکنند و کارشناس مذکور دلایل و ادعاهای طرفین را ارزیابی میکند و سپس پیشبینی میکند که محکمه چگونه در خصوص موضوع مورد منازعه تصمیم خواهد گرفت. ارزیابی بیطرفانه این جهت یکی از روشهای جایگزین حل منازعه تلقی میگردد که چنانچه منازعه یک موضوع مسلکی یا تخصصی را در برداشته باشد که مستلزم ارزیابی متخصص کارشناس باشد، بعد از ارزیابی بیطرفانه، طرفین ممکن است توافق کنند که یک متخصص یا کارشناس بیطرف راجع به موضوع اتخاذ تصمیم نماید.
بااینکه مراجعه به متخصص بیطرف اختیاری و به رغبت طرفین منازعه هست، آنان میتوانند توافق نمایند که نظر کارشناس در خصوص موضوع مورد منازعه برای آنها الزامآور باشد(بیات،1387).
3-2- خصوصیات شیوههای جایگزین حل منازعات
هدف اصلی شیوههای جایگزین حلوفصل منازعات نهادهای رسمی عدلی قضایی پایان دادن به اختلاف طرفین منازعه هست، اما
Leave a Reply