
1-1- کارآفرینی
1-1-1- تاریخچه کارآفرینی
با نگاهی گذرا به سیر تاریخی واژه “کارآفرینی”، روشن میشود که کارآفرینی، ریشه ای[1] فرانسوی داشته و اگر چه از ابتدای خلقت بشر- همراه با او- در تمام شئون زندگی حضور داشته، اما به صورت رسمی در ابتدا تنها در حوزه موزیک مطرح بوده است(صمدآقایی، 1388). این واژه در فرهنگ لغات آکسفورد نیز “رئیس یا مدیر موسسه ملی موزیک” تعریف شده بود. اما از سال 1939، کارآفرینی وارد حوزه جدیدتر و وسیعتر کسب و کار شد(صمدآقایی، 1388؛ ناهید، 1388). در این برهه زمانی، “کارآفرین” به کسی گفته میشد که موسس یک بنگاه اقتصادی باشد(صمدآقایی، 1388). همچنین اقتصاددانها برای اولین بار، این واژه را در نظریههای اقتصادی خود به کار بردند(عبدالملکی، یوسفی افراشته، پیرمحمدی، سبکرو، 1387) و گسترش آن را بهترین راه برای رهایی از رکود و بحران اقتصادی معرفی کردند(هیل، هولتمن و میلز[2]، 2008). تحقیقات در مورد این زمینه از پژوهش اقتصاددانی به نام جوزپ اسچامپتر[3] نشات گرفت. وی معتقد بود که عامل اصلی رشد اقتصادی، کارآفرینانی هستند که محصول جدید و یا شیوههای جدید تولید و دیگر نوآوریهای مرتبط با فعالیت های اقتصادی را معرفی میکنند(بارینگر، بلودرن[4]، 1999). این تحقیقات در دهه ۱۹۷۰ میلادی به اوج خود رسید. جایی که اقتصاددانان پس از مشاهده شکست مدیریتِ تقاضای مصرفکننده، برای جلوگیری از تورم مستمر در این دهه به کارآفرینی توجه کردند. اقتصاددانان دریافتند که بهرهوری دو یا سه درصدی سالانه سالهای دهه ۱۹۵۰و۱۹۶۰، تقریبا در دهه۱۹۷۰ به صفر رسیده است. این مساله باعث شد تا به جای توجه به مدیریت تقاضا، بر عرضه کالا و خدمات که در قلمرو کارآفرینی قرار داشت، بیشتر توجه کنند(ناهید، 1388).
بعد از آن بود که این مفهوم در حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و در چند دهه اخیر در بازاریابی مطرح شد(تقی زاده، تاری، موسوی، 1386)؛ به طوریکه امروزه میتوان ادعا کرد کارآفرینی از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشری در آغاز دهه سوم میلادی به شمار میرود(طاهری، شایان جهرمی، ترابی، 1389).
1-1-2- مفهوم کارآفرینی
امروزه بر محققان اگرچه نقش کارآفرینی در رشد اقتصادی محرز گردیده(بومول و همکاران، 2007؛ سیمپسون، پادمور، تیلور و فریکنال هوگس[5]، 2006) و از آن تعاریف زیادی ارائه شده است؛ ولی با وجود این، مفهوم و ماهیت اصلیاش همچنان شناخته شده نیست و نمیتوان تعریف استاندارد و جامعی از آن ارائه کرد(صمد آقایی، 1388؛ هیل، مک گون، 1999). اما به طور کلی در تعاریف موجود از کارآفرینی، با 3 نوع رفتار مواجه میباشیم:
- پذیرش پیشگامی
- سازماندهی مجدد و مکانیزم های اجتماعی/ اقتصادی جهت بهرهبرداری از منابع
- قبول خطر و شکست(شهرکی پور، ندری، شیرمحمدی، 1389).
در جدول 2-5 نیز به بعضی از این تعاریف اشاره شده است.
[1]. Entrepreneurship
[2] . Hills, Hultman & Miles
[3] . Joseph Schumpeter
[4] . Barringer & Bluedorn
[5] . Simpson, Padmore, Taylor & Frecknall-Hughes