مرزبندی بین کشورهای توسعه یافته- پایان نامه تأثیر تحقیق بر رشد اقتصادی کشور
1 min read
- مرزبندی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
چگونه میتوان یک کشور را توسعه یافته قلمداد کرد؟ روش معمول در تعیین اینکه آیا کشوری توسعه یافته است، شاخصهایی است مانند تعیین حداقل درآمد سرانه یا تولید به ازاء هر واحد کار که میتواند ابزارهایی جهت ایجاد مرزبندی میان این دو گروه از کشورها باشد. در اینحالت اگر تولید به ازاء هر واحد کار و یا درآمد سرانه در کشوری بدلیل داشتن منابع طبیعی – مانند نفت خام – بیش از حد عادی باشد و یا اینکه در کشوری بدلیل جمعیت زیاد و در مقابل داشتن ساختار صنعتی مطلوب این شاخصها کمتر از حد عادی شود (کشوری که از ساختار صنعتی برخوردار است و به درجاتی از رشد نوین اقتصادی دست پیدا کرده است)، این شاخصها را تعدیل و اصلاح میکنند. با اینهمه بایستی مشخص کرد که چگونه این حداقل تولید به ازاء هر واحد نیروی کار یا فرد تعیین میشود و اینکه هدف کلی از تعریف علمی چیست تعیین شود، زیرا لازم است مشخص شود که چنین تعاریف و شاخصهایی چه نکاتی را در بر دارند تا بدین وسیله بتوان، نه تنها قضاوت و داوری، بلکه چگونگی تجزیه و تحلیل را از رشد اقتصادی تسهیل و مشخص کرد. برای شروع از این نکته آغاز میشود که در طبقهبندی کشورهای توسعه یافته و جدا کردن آنها از کشورهای در حال توسعه، در نظر داریم آن واحدهایی را که از ظرفیت بلقوه ایجاد شده و در نتیجه از تجهیزات نوین و تکنولوژی اجتماعی با حداقل درجه فراوانی استفاده کردهاند، شناسایی گردد. هر چند که این ظرفیت ناشناخته است و نمیتوان آنرا اندازهگیری کرد، ولیکن روشن است که برخی از کشورها، از نرخهای بالاتر عملکرد اقتصادی در مقایسه با دیگر کشورها برخوردار بودهاند و در ساختار اقتصادی آنها سهم بخش صنعت به مراتب بیشتر است و در جریان تولید از شیوههای فنی مدرن استفاده میکنند. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که این کشورها (کشورهای توسعه یافته) از ظرفیت رشد موجود خود به نحو مؤثرتری نسبت به سایر کشورها استفاده کردهاند. سپس با استناد بر این نتیجهگیری میتوان با استفاده از آمارهای مربوط به تولید سرانه یا تولید به ازاء هر واحد نیروی کار، مرز بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته را مشخص کرد که در واقع این مرز یا خط، نمایانگر «سطح حداقل» است.
در طبقهبندی جوامع یا کشورها به توسعه یافته یا در حال توسعه و در طبقهبندی جوامعی که توانستهاند با استفاده از اندوخته دانش جهانی به نحو بهتری از امکانات خود سود جویند نسبت به آن دسته از کشورهایی که از امکانات موجود خود کمتر سود جستهاند، فرض بر این است که فراوانی منابع طبیعی نسبت به شرایط و عواملی که کنترل آنها خارج از توان بشر هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در واقع منظور از فرایند رشد اقتصادی، بررسی ظرفیتها و تواناییهای افراد و جوامع در استفاده از امکانات است و نه شرایط و عواملی که کنترل آنها خارج از توان بشر هستند. از طرف دیگر هدف از کاربرد واژه توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعه آن است که این کشورها کمتر از آنچه میتوانستند توسعه یافتهاند و بعبارت دیگر تواناییهای بلقوه آنها در رشد به مراتب بیشتر از آن چیزی است که در روند رشد اقتصادی از آن بهرهمند شدهاند (کوزنتس، سیمون؛ 1372، ص257-256-255).