کارآفرینی گروهی/پایان نامه درباره شخصیت وکارآفرینی
1 min read
کارآفرینی گروهی
فرآیندی است که یک شرکت طی میکند تا همه افراد آن به کارآفرینی تشویق شده و تمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام پذیرد. در این فرآیند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه میکنند (سعیدی کیا، 1385،ص 14).
امروزه شرکتها و سازمانها سعی میکنند خود نیز کارآفرین باشند تا بتوانند نسبت به تغییر و تحولات انعطاف داشته و فرصتهای موجود در بازار را از دست ندهند. آنها تلاش میکنند کارآفرینی درون سازمانی را تا حد ممکن افزایش دهند تا سبب افزایش بهره وری، جلوگیری از خروج افراد نخبه و افزایش توانایی رقابت بین المللی شوند، سازمانهای امروزی متعهد میشوند که محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظامهای سازمانی نوین ایجاد نمایند. برای این منظور انقلاب جدیدی به سوی تسهیل، تسریع و گسترش فرآیند کارآفرینی درون سازمانی جریان دارد. در این گونه سازمانها استعداد و ایدههای کارکنان سرمایه اصلی سازمان محسوب میشود.
” فرای” معتقد است کارآفرینی شرکتی زمانی در یک سازمان ایجاد میشود که بالاترین مقام اجرایی نسبت به مفهوم کارآفرینی متعهد شود و بعد از آن کل سازمان کارآفرینی را بپذیرد تا یک ساختار زنده و پویا در سازمان ایجاد شود و همچنین بخش محصولات جدید، برای رهبری تولیدات، تشکیل شده تا شرکتهای فرعی بتوانند پیشنهادها را از افراد پذیرفته و به طور مستقل بر روی آنها سرمایه گذاری کنند. بخشی هم در تولید منابع انسانی سعی کنند و به آموزش کارکنان و مدیران مبادرت ورزد. و بالاخره این که توسعه فرهنگ کارآفرینی و شناسایی استعدادهای کارآفرینانه و پاداش به کارآفرینان سازمانی، از عمده کارهایی است که یک شرکت برای کارآفرین شدن باید انجام دهد (احمد پور، 1378،ص 166).
16-2-2- کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی یک زمینه نوظهوری است که شامل سازمانهای غیر انتفاعی است که این سازمانها افراد را در شروع کسب و کارهای انتفاعی یاری میدهند، سازمانهای غیر انتفاعی که برای ایجاد نقدینگی برای برنامه هایشان، ارزش اقتصادی ایجاد میکنند از منابع در دسترس به گونه ای خلاقانه برای موضوعات اجتماعی استفاده میکنند (سعیدی کیا، 1385،ص 24).
به رغم آن که تصور عمومی این است که کارآفرینان با انگیزه ثروت اندوزی تحریک میشوند، خلق کسب و کارهای مخاطره آمیز جدید، محدود به بخش اقتصادی نیست. روحیه کارآفرینی هر ساله در خلق هزاران سازمان غیر انتفاعی بازتاب دارد (مقیمی، 1383،ص 52).
در خصوص کارآفرینی اجتماعی و کارآفرین اجتماعی تعاریف مختلفی شده است که برخی از مهم ترین این تعاریف عبارتند از:
- کارآفرینی اجتماعی یک زمینه نوظهوری است که شامل سازمانهای غیر انتفاعی است که این سازمانها افراد را در شروع کسب وکارهای انتفاعی یاری میدهند، سازمانهای غیر انتفاعی که برای ایجاد نقدینگی برای برنامه هایشان، ارزش اقتصادی ایجاد میکنند از منابع در دسترس به گونه ای خلاقانه برای موضوعات اجتماعی استفاده میکنند.
- کارآفرینی اجتماعی شامل توسعه برنامههای نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب و کار و قدرت مالی هستند، یا در استفاده از فرصتهای خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند.
- کارآفرینی اجتماعی زمینه نو ظهوری است که به ویژه در میان سازمانهای غیر انتفاعی رایج شده و عامل فعالیتهای اجتماعی مخاطره آمیز، کسب و کارهایی با هدف اجتماعی و فعالیتهای مخاطره آمیز در زمینه توسعه اجتماعی میشود.
- کارآفرین اجتماعی، کسی است که کسب و کارهای غیر انتفاعی را برای ایجاد درآمد جهت هزینه کردن خدمات اجتماعی متقبل میشود.
- شاید بتوان گفت ” گریگوری دیس” از دانشگاه استنفورد بهترین تعریف را از کارآفرینی اجتماعی ارایه کرده است؛ به اعتقاد او کارآفرینی اجتماعی، شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب میکند (مقیمی، 1383، ص91).
از جمله تفاوتهای کارآفرینان اجتماعی با کارآفرینان اقتصادی در این است که ثروت تنها یکی از اهداف کارآفرینان اجتماعی است. از نظر ایشان، ثروت ابزاری برای ایجاد ارزش اجتماعی است؛ این امر بدان دلیل است که دستور کار کارآفرینان اجتماعی، اهداف اجتماعی است و این موضوع بر چگونگی و ارزیابی فرصتها توسط کارآفرینان اجتماعی اثر میگذارد. حال آن که میزان موفقیت کارآفرینان اقتصادی بر اساس میزان ارزش اقتصادی است که به دست آورده اند.
همچنین در برابر کارآفرینی فردی، کارآفرینی سازمانی قرار دارد. مدتها تصور میشد که کارآفرین باید خود مالک کسب وکار خود باشد. در بسیاری از منابع مربوط به کارآفرینی ملاحظه میشود که تاکید بسیاری بر این امر وجود کاری که کارآفرین خود آغازگر فعالیت اقتصادی و هدایت کننده و مالک آن باشد. برای مثال بروکهاوس، کارآفرین را به عنوان مالک عمده و مدیر یک فعالیت مخاطره آمیز تعریف میکند و تاکید مینماید که او ( فرد کارآفرین) در استخدام سازمانی نیست. اما امروزه اعتقاد بر این است که کارآفرینها میتوانند به استخدام سازمانها و شرکتها درآیند. بر این اساس تعبیر کارآفرینی سازمانی[1] مطرح شده است. برای مثال کالینز و مور معتقدند که باید بین کارآفرینانی که شرکتهای جدید تأسیس مینمایند و افرادی که در سازمانهای موجود فعالیت کارآفرینانه انجام میدهند تمایز قائل شویم (Collins & Moore, 1970). لاینز با بررسی افرادی که دارای خصوصیات کارآفرین بوده اند و در یک شرکت کار میکردند به این نتیجه میرسد که اساساً تفکر سنتی راجع به کارآفرینان درباره کارآفرینان سازمانی نیز صدق میکند و این افراد به شدت از دیگر کارکنان متمایز و نسبت به آنان غیر معمولی هستند(Liles, 1974).این گرایش در واقع یک پاسخ به مشکلات جدید سازمان هاست. مشکلاتی ازقبیل : 1- افزایش سریع رقبای جدید، 2- ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در شرکتها و 3- خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و اقدام آنها به ایجاد کسب و کارهای مستقل و کارآفرینی مستقل ( احمدپور، 1378،ص134).