
تعریف گردشگری
واژه ی”توریسم[1]” از دو بخش تشکیل شده است: از کلمهی تور به معنای گشتن، سفر و مسافرت که ریشه در لغت لاتین”Turns” به معنای دور زدن، رفت و برگشت بین مبدأ و مقصد و چرخش دارد که از یونانی به اسپانیایی، فرانسه و در نهایت به انگلیسی راه یافته است.
و “ایسم[2]” پسوندی است که اشاره به مکتب یا اندیشهای فلسفی، مذهبی، سیاسی، ادبی و… دارد. بنابراین توریسم یعنی مکتبی که پایهی فکری آن سیاحت و گردشگری است (کاظمی، 1388، 14)
در فرهنگ وبستر گردشگری سفری است که به سوی مقصدی انجام میگیرد و سپس بازگشتی به محل سکونت را در بردارد. در فرهنگ لاروس نیز گردشگری به معنای مسافرت برای تفریح (لذت) است. (پاپلی یزدی، سقایی، 1389، 19)
اما در فرهنگ لغات فارسی گردشگری چنین تعریف شده است: در اقطار عالم سفر کردن و شناخت؛ مسافرت برای تفریح و سرگرمی ؛سفری که در آن مسافر به مقصدی میرود و سپس به محل سکونت خود بازمیگردد. (الوانی و دهدشتی، 1383، 18)
بیان اصطلاحات فنی در هر حوزهی علمی و ارائه ی تعریف یا چارچوبی مشخص از این مفاهیم ضروری است زیرا تعاریف بر اساس مفروضات، نظریهها و نظریهپردازیها قرار میگیرد. این امر در مورد پدیدهی گردشگری نیز که به عنوان شاخهای از فعالیتهای اجتماعی بشر به شمار میرود صادق است. صاحب نظران و کارشناسان تعاریف بیشماری از گردشگری ارائه نمودهاند و هر یک از منظری خاص به این پدیده نگریستهاند. در زیر به برخی از تعاریف اشاره میشود:
«”بورکارت و مدلیک[3] “گردشگری را سفری موقتی و کوتاه معرفی میکنند که در آن گردشگر برای سیر و سیاحت به منطقهای خارج از محل سکونت و کار خود میرود. (کاظمی، 1385،17-15)
توصیف”هولدن[4] “از گردشگری کمی وسیعتراست. او گردشگری را فعالیتی اجتماعی می داند که در برگیرندهی رفتار انسانی، استفاده از منابع، تعامل با دیگران، اقتصاد و محیط است.»
“میدلتون[5]” گردشگری را بعنوان یک صنعت توصیف میکند و به آن به عنوان یک بازار کل مینگرد که مجموعهای از تقاضاهای مصرفی ملاقات کنندگان را با دامنهای گسترده از محصولات برآورده میکند. در این توصیف گردشگری نوعی تجارت و گردشگر مشتری محسوب میشود. (همان منبع، 18)
اما به زعم” مورگن روت[6] “گردشگری عبارت است “از مسافرتی که در آن اشخاص به طور موقت محل سکونت خود را ترک می کنند تا نیازهای حیاتی، فرهنگی و شخصی خود را به شکل مصرف کنندهی کالاها و خدمات اقتصادی و فرهنگی برآورده کنند. “(رضوانی، 1379،32)
اما از میان تعاریف مختلف تعریف “میل و موریسون[7] ” (1992) جامعیت بیشتری دارد. آنها معتقدند: “گردشگری به مجموعهی فعالیتهایی اطلاق میشود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق میافتد. این فرایند شامل هر فعالیتی از قبیل برنامهریزی سفر، مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات آن نیز میشود. همچنین فعالیتهایی را که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام میدهد نظیر خرید کالا های مختلف و تعامل میان میزبان و مهمان را نیز در بر می گیرد به طور کلی می توان هر گونه فعالیت و فعل و انفعالی را که در جریان سفر یک سیاحتگر اتفاق می افتدگردشگری تلقی کرد.” (لومسدن،1384، 18) در این تعریف به کلیهی فعالیتهای پیش و پس از مسافرت نیز علاوه بر فعالیتهایی که در مقصد انجام میشود اهمیت داده شده است.
به هر روی لازم به ذکر است که گردشگری پدیدهای چند وجهی و در برگیرندهی ابعاد بسیاری است که درارائه تعریف جامعی از آن باید این ابعاد لحاظ شوند.