
تئوری افشا
اصل افشا به عنوان یکی از اصول حسابداری مطرح است و براساس این اصل، باید کلیه اطلاعات مربوط به فعالیتهای شرکت به نحو مناسب و به موقع در اختیار گروههای مختلف استفاده کننده قرار میگیرد. در واقع هدف اصلی از افشا عبارت است از کمک به استفاده کنندگان در تصمیم گیری مربوط به سرمایه گذاری، تفسیر وضعیت مالی شرکتها، ارزیابی عملکرد مدیریت، پیش بینی جریانات وجوه نقد آتی. در این راستا باید کلیه واقعیتهای با اهمیت واحد اقتصادی به گونهای مناسب و کامل افشا شوند، تا امکان اتخاذ تصمیم فراهم گردد و از سردرگمی جلوگیری به عمل آورد. افشاء باید از طریق گزارشهای قانونی شامل صورتهای مالی اساسی که حاوی تمامی اطلاعات با اهمیت، مربوط و به موقع باشد و این اطلاعات به گونه ای قابل فهم و حتی الامکان کامل ارائه گردد تا امکان اتخاذ تصمیمهای آگاهانه را برای استفاده کنندگان فراهم سازد(ملکیان، 1376).
هندریکسن و ونبردا در تعریف افشاء آورده اند: افشا در حالت کلی به معنای انعکاس اطلاعات است. اما حسابداران از این واژه معنای محدودتری را در نظر میگیرند و آن را به معنای انعکاس اطلاعات مالی واحد تجاری در قالب گزارش های مالی میدانند که معمولا به صورت سالیانه ارائه میشود(بنی مهد و محسنی شریف، 1389).
بلکویی، افشا را دربرگیرنده اطلاعاتی میداند که برای سرمایه گذار معمولی مفید واقع شود و موجب گمراهی خواننده نگردد. به صورتی آشکارتر، اصل افشا بدین معنی است که هیچ اطلاعات مهم مورد توجه و علاقه سرمایه گذار معمولی نباید حذف و یا پنهان شود (بنی مهد و دیگران، 1389).
افشاء اطلاعات دو جنبه ایجاد اطمینان و معامله آگاهانه را ممکن میسازد . خرید و فروش سهام نیازمند اطلاعات متنوع و کافی بر ای انجام بررسی های قبلی است. در بورس اوراق بهادار تهران، التزام قانونی برای افشاء اطلاعات به حد لازم و کافی وجود ندارد و سازوکار های عملیاتی به حد کافی دارای قدرت و انگیزه نیستند تا التزام قانونی هر چند محدود را عملیاتی کنند. بدیهی است که هر چه میزان اطلاع رسانی بهتر و بیشتر باشد و متخصصان حقیقی و حقوقی تحلیل بیشتری را با استفاده از این اطلاعات به عمل آورند، بازار سرمایه به سمت کاراتر شدن حرکت میکند. از آن جایی که بدون بهره مندی از اطلاعات کافی استفاده کنندگان، فرصت ها و خطرات سرمایه گذاری را به طور مناسب تشخیص نمیدهند؛ ارایه فهرست رتبه بندی شرکت ها به تنوع و کفایت اطلاعات در جهت کارایی بازار کمک شایانی میکند (پورزندی، 1379).
بورس اوراق بهادار بازار متشکل و رسمی سرمایه ای برای خرید و فروش اوراق سهام یا اوراق قرضه با ضوابط و مقررات خاص است(انواری رستمی و ختن لو 1385). رتبهبندی شرکتها در این بازار سبب میشود تا شرکتهای ضعیف صنعت، فاصله خود را با برترین ها تشخیص داده و راهبرد مناسب برای رسیدن به آنها را تدوین کنند و شرکت های برتر با تعریف برنامه ها و راهبردهای مناسب برتری خود را مستحکمتر کنند. در کنار این موارد، ارائه اطلاعات فرصتی برای سرمایه گذاران در جهت سرمایه گذاری مناسب فراهم می کند (صارمی و دیگران، 1385). این نقش در کشورهای توسعه یافته توسط مؤسسات رتبه بندی ایفا می شود؛ موسسه ولیو لاین[1]، سهام شرکت ها را در آمریکا و حتی جهان، با توجه به عملکرد مورد انتظار، برای 12 ماه بعد رتبه بندی میکند(جهانخانی و پارسائیان، 1376). متاسفانه بازار سرمایه ایران فاقد چنین مؤسساتی بوده و تنها رتبه بندی رایج شرکت ها، رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی است که هر ساله لیست صد شرکت برتر را منتشر می کند(انواری رستمی و دیگران1385). در ایران به علت عدم انتشار اوراق قرضه، مؤسسه ایی که وظیفه درجه بندی شرکت ها را انجام دهد وجود ندارد و تنها رتبهبندی که از شرکتها انجام میشود، بوسیله سازمان مدیریت صنعتی است که هر ساله (از سال 1375 ) لیست صد شرکت برتر را تحت عنوان IMI-100 منتشر میکند(قلیزاده، 1383).این فهرست مشابه فهرست های معتبر و مشهور سایر کشورها مانند فورچون 500[2] و هزار شرکت برتر کانادا بر آن است تا جایگاه خود را در میان جامعه اقتصادی کشور مستحکم نماید. فهرست صد شرکت برتر با تعیین بزرگترین شرکت های ایرانی، آنها را از جنبه های گوناگون مالی و اقتصادی مورد مقایسه، رتبهبندی و تحلیل قرار میدهد.به عبارت دیگر معیار اصلی در گزینش شرکتها، معیار فروش آنها است که در پی آن شرکت های منتخب بر اساس سایر معیار ها، رتبه بندی می شوند. به دلیل وجود انواع شرکت های تولیدی و خدماتی شرکت کننده در این طرح، برای همگن کردن رقم فروش این شرکتها، در مورد اکثر شرکت های تولیدی و خدماتی، رقم فروش خالص آنها منظور میشود.در مورد بانکها از مجموع در آمد های مشاع و غیر مشاع آنها و در مورد شرکت های بیمه نیز مجموع درآمدهای بیمه ای و درآمد حاصل از سرمایه گذاری آنها استفاده میشود(انواری رستمی و دیگران، 1385). فهرست صد شرکت برتر (IMI-100) با هدف شفاف کردن اطلاعات اقتصادی کشور، انعکاس توانایی فعالیت ها، گستردگی و حجم کسب و کار، قدرت انحصاری در بازار و توان اثر گذاری شرکتها در متغیرهای اقتصادی کشور از دیدگاه اقتصاد خرد تهیه می شود.در فهرست IMI-100 همانند فهرست 500 شرکت برتر(فورچون 500)، اصالت بر میزان فروش است(قلیزاده، 1383).
[1] value line
[2] Fortune 500