اهداف مدیریت منابع انسانی:(پایان نامه ارتباط تعهد سازمانی و تمایل به ترک شغل)
1 min read
وظایف و اهداف مدیریت منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی برای رسیدن به اهداف خویش و پیروی از فلسفه وجودی خود در قالب سیاستها یا وظایف یا راهبردهای مدیریت منابع انسانی، اقدام به تجویز و به کارگیری راهها و شیوههای اداره ی منابع انسانی در سازمانها مینماید. محققان این سیاستها را در قالب حوزههای مختلفی (زیر سیستم یا حوزههای وظیفه ای دسته بندی کردهاند (انصاری و همکاران، 1389، ص 52). بخشی از وظایف و اهداف مدیریت منابع انسانی در قالب تعاریف مدیریت منابع انسانی که در قسمت قبل به آن اشاره شد، معرفی گردیدند. اما بطور مشخص میتوان وظایفی را برای مدیران منابع انسانی قایل شد که در ادامه بر اساس نظر صاحبنظران مختلف به آنها خواهیم پرداخت. فعالیتهای وظیفه ای مدیریت منابع انسانی، در بر دارنده دو دسته وظایف مشخص میباشد که عبارتند از:
الف – وظایف مدیریتی: این دسته از وظایف که حالت عام داشته و برخی صاحب نظران از آنها تحت عنوان عناصر و یا اصول سازمان و مدیریت نام میبرند، عبارتند از: برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل.
ب – وظایف عملیاتی: با توجه به اجماع نظر صاحب نظران میتوان موارد زیر را ارائه داد.
- استخدام یا تدارک نیرو: این وظیفه عملیاتی مدیریت منابع انسانی و اداره کارکنان به تدارک تعداد نیرو و کیفیت داوطلبان استخدام، جهت کسب اهداف سازمان اشاره دارد.
- بهبود و پرورش نیروی انسانی: بعد از انتخاب داوطلبان و توجیه و جامعه پذیری کارکنان جدید، باید طرحی مشخص برای آموزش مداوم و پرورش کارکنان طراحی نمود.
- جبران خدمات: مدیریت منابع انسانی و اداره امور کارکنان باید تلاش کند با استفاده از مطلوب ترین شیوههای جبران خدمات رضایت کارکنان را کسب نماید.
- روابط کارکنان: باید به یگانه سازی اهداف افراد با منافع و اهداف سازمان و دیگر کارکنان پرداخت، این مهم زمانی میسر خواهد شد که احساسات و طرز تلقی همه کارکنان در رابطه با تنظیم سیاستها و مقررات کارکنان مورد توجه قرار گیرد.
- نگهداری کارکنان: نگهداری در واقع مربوط به استمرار و حفظ تمایل به وجود آمده است و غیر مستقیم ارتباطات کارکنان را متاثر میسازد.
- جدا شدن کارکنان از سازمان: آیا کارکنان به هنگام جدا شدن از سازمان مانند بازنشتگی، خاتمه خدمت، از کار، افتادگی، انتقال به خارج از سازمان و اخراج، میتوانند از زندگی اجتماعی مطلوبی برخوردار باشند. (سید جوادین، 1387صص 39-37)
در قالبی دیگر وظایف و مسؤلیتهای مدیریت منابع انسانی، به دو قسمت و به شرح زیر تقسیم میگردند:
الف – وظایف و مسئولیتهای عمومی
- برنامه ریزی
- سازماندهی
- هدایت و رهبری
- نظارت و کنترل
ب – وظایف و مسئولیتهای اختصاصی
- نیرو یابی، جذب و گزینش
- آموزش و توسعه منابع انسانی
- طراحی سیستمهای حقوق و دستمزد
- شناخت استعدادها، علایق، انگیزهها و شخصیت نیروی انسانی از طریقایجاد ارتباطات انسانی
- اقدامات مربوط به نگهداری تن و روان منابع انسانی
- اقدامات مربوط به نقل و انتقالات و جابه جایی کارکنان
- اقدامات مربوط به نظم و انظباط و جابه جاییهای کارکنان
- ارزشیابی شایستگی کارکنان (ارزشیابی عملکرد کارکنان)
- برنامه ریزی نیروی انسانی
- ایجاد نظم، رعایت اخلاق و قانون در کار (ابطحی، 1389، ص 16)
همچنین فهرست زیر از جمله مهمترین وظایف مدیریت منابع انسانی در سازمان است:
– نظارت بر استخدام در سازمان به طوری که این امر در چهارچوب قانون و مطابق با قوانین و مقررات انجام گیرد.
– تجزیه و تحلیل مشاغل به طوری که ویژگیهای هر یک مشخص و معین گردد.
– برنامه ریزی برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز سازمان.
– کارمند یابی، یعنی شناسایی کسانی که شرایط کافی را برای استخدام در سازمان دارا هستند.
– انتخاب و استخدام بهترین و شایسته ترین نیروهای ممکن برای تصدی مشاغل در سازمان.
– طراحی و تنظیم برنامههایی که ورود کارکنان جدید به سازمان را تسهیل میکند.
– آموزش کارکنان
– تربیت مدیر
– طراحی سیستم ارزیابی عملکرد کارکنان
– طراحی سیستم پاداش
– طراحی سیستم حقوق و دستمزد
– وساطت میان سازمان و سندیکاهای کارگری
– طراحی سیستمیبرای رسیدگی به خواستهها یا شکایات کارکنان
– طراحی سیستم بهداشت وایمنی محیط کار طراحی سیستم انظباط (سعادت، 1385، صص 4-3)
دایر و هولدر[1] (1988) با نگاه سیستمیحوزه ی اصلی زیر را برای سیاستهای مدیریت منابع انسانی ارائه میکنند:
- توسعه: سیاستها وعملیات تقویت دانش، مهارت و توانایی کارکنان.
- پاداشها: سیاستها و عملیات مربوط به پرداخت حقوق و مزایا و ارج نهادن به کارکنان.
- سیستم کار: سیاستها و عملیات مرتبط با طراحی (به صورت یک مجموعه (وظایف، شغلها و محل کار سازمان)
- مدیریت عملکرد و سرپرستی: سیاستها و عملیات مربوط به هدایت و ارزیابی کار دیگران.
- روابط با کارمندان و کارگران: سیاستها و عملیات مربوط به مقررات انضباطی، رفع اختلاف و روابط مدیریت واتحادیه ی کارگری.
- روابط با دولت: سیاستها و عملیات مربوط به رعایت دستورالعملهای سازمانی و قوانین و مقررات دولتی (انصاری و همکاران، 1389، ص 53)
همچنین سیاستها و اقدمات مدیریت منابع انسانی در بر گیرنده موارد زیر میشود: (دسلر، 1386، ص2) تجزیه و تحلیل شغل (تعیین ماهیت شغل هر یک از کارکنان)
برنامه ریزی منابع انسانی و کارمندیابی
گزینش داوطلبان واجد شرایط
توجیه و آموزش دادن به کارکنان تازه استخدام
مدیریت حقوق و دستمزد
ایجاد انگیزه و مزایا
ارزیابی عملکرد
برقراری ارتباط با کارکنان (مصاحبه، مشاوره و اجرای مقررات انظباطی)
توسعه نیروی انسانی و آموزش
متعهد نمودن کارکنان به سازمان.
در تعریف دیسنزو ورابینز [2] که بدان اشاره شد چهار عامل جذب، نگهداری، آموزش و بهسازی و انگیزش، معرفی شده بعنوان اهداف مدیریت منابع انسانی بررسی میشوند و هر کدام از این عوامل شامل وظایف ذکر شده زیر میباشند.
استخدام و بکارگیری: برنامه ریزی منابع انسانی – جذب – انتخاب
نگهداری: بهداشت وایمنی – ارتباطات – روابط کارکنان
آموزش و بهسازی: سازمان گردانی – آموزش کارکنان – بهسازی – توسعه شغلی
انگیزش: نظریههای انگیزشی و طراحی شغل – ارزیابی عملکرد – پاداش و جبران خدمات – مزایای شغلی (رهنمای رودپشتی و محمود زاده، 1387، ص 15)
سید جوادین (1387) مقاصد و اهداف، وظایف و فعالیتهای مدیریت منابع انسانی و اداره کارکنان را در قالب اهداف سازمانهای امروزی به ترتیب زیر طبقه بندی مینماید. (سید جوادین، 1387، صص 51)
1- اهداف اولیه:
الف – تولید و توزیع کالا و خدمات
ب – ارضای اهداف شخصی اعضای سازمان
ج – انجام تعهدات اجتماعی
2- اهداف ثانویه: اهداف مدیریت منابع انسانی که متاثر از مقاصد سازمان است به علت بعد نگرشی و اجرایی که دارا است گسترده تر میباشند که عبارتند از:
الف – قانون پذیر بودن
ب – کیفیت زندگی کاری
ج – بهره وری
د- مسئولیت اجتماعی
م – انگیزش
و – تعادل در جبران خدمات
ه – جذب متقاضیان شایسته و با استعداد
ی – تامین و حفظ کارکنان مطلوب
هدف مدیریت منابع انسانی، عبارت است از افزایش کارایی نیروی انسانی در سازمان (ابطحی، 1389، ص 14)
در مورد اهداف مدیریت منابع انسانی معمولاً چهار هدف زیر را برای مدیریت منابع انسانی قایل میشوند:
هدف اجتماعی: عبارت است از احساس مسئولیت در مقابل نیازهای جامعه وایجاد اعتبار برای سازمان و کارکنان در جامعه.
هدف سازمانی: عبارت است از احساس مسئولیت در مقابل هدفهای سازمانی و حداکثر استفاده از تخصص و تعهد نیروی انسانی در رسیدن به ان هدفها.
هدف وظیفه ای: عبارت است از احساس مسئولیت در قبال وظایفی که بر عهده واحد امور اداری سازمان گذاشته میشود.
هدف اختصاصی: منظور از ان احساس مسئولیت در قبال هدفهای شخصی کارکنان شاغل در سازمان است، زیرا انسانها با امید و آرزوهای رفع نیازمندیها و رسیدن به هدفهای شخصی خود وارد سازمان میشوند و فعالیت میکنند (ابطحی، 1389، ص 15)
[1] Dyer and Holder
[2] Decenzo & Robbins